تصور کنید شرکتی برای بهبود تجربه کاربری، آدرس IP بازدیدکنندگان وبسایتش را ذخیره میکند. در نگاه اول، IP تنها یک رشته عددی است؛ نه نام دارد، نه شماره ملی، نه اطلاعات تماس. اما اگر همین شرکت این IP را با زمان ورود، نوع مرورگر، موقعیت جغرافیایی تقریبی و الگوی رفتاری کاربر ترکیب کند، چه اتفاقی میافتد؟
حالا تصور کنید یکی از کاربران دائمی سایت از طریق اینترنت خانگیاش با یک IP داینامیک خاص وارد میشود. این IP هر چند روز تغییر میکند اما همیشه از یک بازه مشخص است. شرکت با استفاده از کوکیها و تحلیل لاگها میتواند متوجه شود که این IP متعلق به یک کاربر خاص در تهران است که اغلب شبها از گوشی آیفون وارد میشود و همیشه روی محصولاتی خاص کلیک میکند.
در این سناریو، IP بهتنهایی ممکن است دادهٔ شخصی نباشد، اما در ترکیب با اطلاعات دیگر، فرد بهراحتی قابلشناسایی میشود. این دقیقاً جایی است که مفهوم «دادهٔ شخصی» وارد بازی میشود: هر اطلاعاتی که بهطور مستقیم یا غیرمستقیم، منجر به شناسایی یک فرد شود.
ما در این درس از همین مثال ساده شروع میکنیم تا درک کنیم چه چیزی «دادهٔ شخصی» محسوب میشود، چه دادههایی حساساند، و چطور اشتباه در تشخیص آنها میتواند مسئولیتهای حقوقی سنگینی ایجاد کند.
هر اطلاعاتی که به یک فرد شناساییشده یا قابلشناسایی مربوط باشد. این داده میتواند بهطور مستقیم (مثل نام) یا غیرمستقیم (مثل IP یا لوکیشن) فرد را مشخص کند.
مفهومی که بیشتر در نظام آمریکا کاربرد دارد و به اطلاعاتی اشاره دارد که بهطور خاص میتوانند برای شناسایی فرد استفاده شوند.
دادههایی که بهدلیل حساسیت بالا، تحت حمایت بیشتر قرار دارند. پردازش آنها فقط با شرایط خاص قانونی مجاز است.
نهاد یا شخصی که هدف و ابزارهای پردازش دادهٔ شخصی را تعیین میکند. مسئولیت اصلی حفظ اصول قانونی با اوست.
شخص یا نهادی که به نمایندگی از کنترلکننده و بر اساس دستور او دادهها را پردازش میکند.
وقتی دو یا چند نهاد بهطور مشترک دربارهٔ هدف و نحوهٔ پردازش تصمیم میگیرند.
بر اساس مقررات عمومی حفاظت دادهها (GDPR)، «دادهٔ شخصی» به هر اطلاعاتی اطلاق میشود که به یک فرد شناساییشده یا قابلشناسایی مربوط باشد. بهعبارت سادهتر، اگر یک داده بتواند شما را به یک فرد خاص نسبت دهد — چه بهطور مستقیم و چه غیرمستقیم — آن داده «شخصی» محسوب میشود.
دادههای شخصی فقط محدود به نام و شماره ملی نیستند. گاهی حتی دادههایی که بهتنهایی بیضرر بهنظر میرسند، در ترکیب با سایر اطلاعات میتوانند هویت فرد را آشکار کنند.
نکتهٔ کلیدی این است که دادهٔ شخصی، بسته به **زمینه** (Context) و **قابلیت شناسایی** میتواند متغیر باشد. یک داده ممکن است در یک محیط ناشناس باشد، اما در محیط دیگر، هویتساز شود.
در دنیای حفاظت از دادهها، دو اصطلاح پرکاربرد وجود دارد: PII (Personally Identifiable Information) و Personal Data. گرچه این دو گاهی بهجای هم بهکار میروند، اما از نظر حقوقی و دامنهٔ شمول تفاوتهای مهمی دارند.
PII اصطلاحی آمریکایی است و به اطلاعاتی اشاره دارد که بهطور مستقیم میتواند فردی خاص را شناسایی کند. تمرکز این مفهوم معمولاً روی دادههایی است که خودشان بهتنهایی شناساییکننده هستند.
Personal Data اصطلاحی است که در مقررات اروپایی مانند GDPR بهکار میرود و تعریف بسیار گستردهتری دارد. این تعریف شامل هر دادهای است که بتواند — چه بهصورت مستقیم و چه غیرمستقیم — یک فرد را قابلشناسایی کند.
برخی دادهها بهدلیل ماهیت بسیار خصوصی، تبعیضزا یا آسیبپذیر، در دستهای ویژه قرار میگیرند که پردازش آنها تنها در شرایط خاص قانونی مجاز است. به این دادهها در مقررات GDPR «Special Category of Personal Data» گفته میشود.
پردازش این دادهها در اصل ممنوع است، مگر آنکه یکی از شرایط خاص قانونی برقرار باشد. مثلاً:
یکی از حساسترین انواع دادههای شخصی، اطلاعات مرتبط با سوابق کیفری، جرایم ارتکابی، تحقیقات جنایی، بازداشت، محکومیت یا اقدامات کیفری است. این دادهها تحت حفاظت ویژه قرار دارند و حتی نسبت به دادههای «حساس» (Special Category) نیز مقررات سختگیرانهتری دارند.
بر اساس مادهٔ 10 مقررات GDPR، تنها در صورتی میتوان این دادهها را پردازش کرد که یکی از شرایط زیر برقرار باشد:
مفهوم «قابلشناسایی بودن» در قلب تعریف دادهٔ شخصی قرار دارد. طبق مقررات GDPR، دادهای شخصی محسوب میشود اگر «مربوط به یک فرد شناساییشده یا قابلشناسایی» باشد. اما این «شناسایی» چگونه اتفاق میافتد؟
زمانی که یک داده بهتنهایی، بدون نیاز به دادهٔ دیگر، فرد را مشخص میکند:
زمانی که یک داده بهتنهایی شناساییکننده نیست، اما در ترکیب با سایر دادهها میتواند هویت فرد را فاش کند:
برای مثال، ترکیب دادههایی مثل «زن ۳۲ ساله، ساکن منطقه ۱ تهران، پزشک متخصص پوست» در یک بانک داده میتواند فقط به یک نفر خاص اشاره کند.
گاهی دادههایی که به ظاهر ناشناس یا بیضرر هستند، در اثر ترکیب هوشمندانه با دادههای دیگر، منجر به شناسایی فرد میشوند.
مثال رایج: یک اپلیکیشن سلامتی، دادههای کاربران را بدون نام ذخیره میکند. اما با اتصال این دادهها به GPS، ساعت استفاده و نوع دستگاه، میتوان کاربران را بازشناسایی کرد.
حتی اگر دادهها در نگاه اول ناشناس بهنظر برسند، در عمل میتوان آنها را از مسیرهای مختلف با هویت فرد پیوند زد. این فرآیند را شناسایی دوباره یا بازشناسایی (Re-identification) مینامند. در ادامه ۵ روش رایج این کار را بررسی میکنیم:
اتصال دادههای ناشناس با منابع اطلاعاتی دیگر میتواند هویت فرد را افشا کند. مثلاً دادهٔ پزشکی یک کاربر اگر با تاریخچهٔ خرید دارو یا اطلاعات تحویل در پلتفرم دیگری لینک شود، منجر به شناسایی میشود.
گاهی از روی الگوها و دادههای ظاهراً غیرشخصی، میتوان ویژگیهای مهمی را دربارهٔ فرد استنباط کرد. مثلاً از مسیرهای GPS میتوان محل کار یا منزل فرد را حدس زد؛ یا از الگوی رفتار آنلاین، میتوان وضعیت سلامت روانی یا ترجیحات سیاسی را تحلیل کرد.
ترکیب دادههای پراکنده و کوچک، تصویری دقیق از هویت فرد ایجاد میکند. مثلاً سه قطعه داده: «زن، ۳۲ ساله، مهندس عمران در اردبیل» ممکن است فقط به یک فرد خاص اشاره داشته باشد.
دادههای جانبی یا فنی مثل زمان، مکان، نوع دستگاه یا نام فایل، گاهی از خودِ محتوای اصلی خطرناکتر هستند. برای نمونه، یک عکس بدون چهره اما با مختصات GPS ذخیرهشده در EXIF میتواند مکان فرد را فاش کند.
وبسایتها میتوانند از ترکیب ویژگیهای مرورگر، رزولوشن، افزونهها و فونتها یک «اثر انگشت» منحصربهفرد بسازند. این اثرانگشت در هر بازدید قابل ردیابی است، حتی بدون کوکی. با این روش، بازدیدکنندههای «ناشناس» در عمل قابلشناساییاند.
بسیاری از سازمانها برای کاهش ریسک افشای هویت کاربران، از روشهایی مانند شبهناشناسسازی یا ناشناسسازی استفاده میکنند. اما تفاوت این دو روش در چیست و چه پیامدهای حقوقی دارند؟
در این روش، دادههای شناساییکننده (مثل نام یا شماره تماس) با یک شناسهٔ ساختگی جایگزین میشوند. اما هنوز امکان پیوند دوبارهٔ دادهها به هویت واقعی وجود دارد — البته با استفاده از یک کلید یا اطلاعات جداگانه.
در این روش، دادهها به گونهای تغییر میکنند که هیچگونه امکان شناسایی فرد — حتی با منابع خارجی — وجود نداشته باشد. این دادهها از دایرهٔ مقررات دادهٔ شخصی خارج میشوند.
اگر بتوان با تلاش معقول، داده را به یک فرد خاص برگرداند، آن داده ناشناس نیست و تنها شبهناشناسسازی شده است.
چگونه بفهمیم که یک داده واقعاً ناشناس شده یا همچنان قابلشناسایی است؟ مقررات GDPR معیار مشخصی را مطرح میکند: «آیا با تلاش معقول میتوان فرد را بازشناسایی کرد؟» برای پاسخ به این سؤال، سه آزمون مهم بهکار میرود:
آیا بازیابی هویت از داده نیازمند منابع فنی یا انسانی خاصی است که فراتر از تلاش معمول باشد؟ اگر شناسایی تنها با ابزارهایی بسیار پیشرفته یا غیرقابل دسترس ممکن باشد، داده میتواند ناشناس تلقی شود.
مثال: اگر برای شناسایی یک فرد از بین دادههای تلفیقی، نیاز به مدلسازی پیشرفته مبتنی بر هوش مصنوعی و دسترسی به پایگاههای دادهٔ مخفی باشد، شانس بازشناسایی «غیرمعقول» در نظر گرفته میشود.
حتی اگر بازشناسایی ممکن باشد، آیا احتمال آن در دنیای واقعی بالاست؟ این آزمون احتمال عملی بازشناسایی توسط مهاجمان، پژوهشگران یا خود سازمان را بررسی میکند.
مثال: اگر اطلاعات مکانی و زمانی بهقدری دقیق باشند که بتوان احتمال بالایی برای کشف هویت فرد قائل شد، ناشناسسازی کافی نیست.
آیا کسی انگیزه منطقی یا منفعت کافی برای بازشناسایی این فرد دارد؟ این آزمون بررسی میکند که آیا عاملان بالقوه (مانند رقبا، رسانهها یا دولتها) تمایلی برای شناسایی فرد دارند یا خیر.
مثال: در یک نظرسنجی دربارهٔ مسائل سیاسی در یک منطقه حساس، حتی احتمال ضعیف بازشناسایی نیز اهمیت دارد، چون ممکن است انگیزه سیاسی برای این کار وجود داشته باشد.
یکی از پایهایترین مفاهیم در حقوق داده، درک درست از نقشهایی است که بازیگران مختلف در پردازش دادهٔ شخصی ایفا میکنند. مقررات GDPR این نقشها را به سه دستهٔ اصلی تقسیم میکند:
کنترلکننده، شخص یا سازمانی است که هدف و ابزار پردازش دادهٔ شخصی را تعیین میکند. او تصمیم میگیرد چه دادهای جمعآوری شود، چرا، چگونه و تا چه مدت.
مثال: یک فروشگاه آنلاین که دادههای مشتریان خود را برای ارسال کالا و تحلیل فروش جمعآوری میکند، کنترلکننده است.
پردازشگر شخص یا نهادی است که بهنمایندگی از کنترلکننده و بر اساس دستور او، دادهها را پردازش میکند — بدون آنکه در هدف یا ابزار تصمیمگیری نقش داشته باشد.
مثال: شرکتی که خدمات ارسال پیامک یا میزبانی سرور به فروشگاه آنلاین ارائه میدهد و به دادههای مشتریان فروشگاه دسترسی دارد، پردازشگر است.
زمانی که دو یا چند نهاد بهطور مشترک دربارهٔ هدف و ابزار پردازش تصمیمگیری میکنند، نقش آنها بهعنوان کنترلکنندگان مشترک تعریف میشود.
مثال: یک شرکت هواپیمایی و یک پلتفرم رزرو بلیت که دادههای کاربران را با هدف مشترک مدیریت سفر تحلیل میکنند.
یکی از چالشهای رایج در پروژههای دادهمحور این است که دقیقاً مشخص نیست چه کسی کنترلکننده است و چه کسی پردازشگر. برای تشخیص درست نقشها، باید ببینیم چه کسی هدف (Why) و ابزار (How) پردازش را تعیین میکند.
آن سازمان کنترلکننده است، حتی اگر دادهها را خودش مستقیماً جمع نکند. طرف مقابل، در صورتی که فقط طبق دستور عمل کند و اختیاری در تعیین هدف یا ابزار نداشته باشد، پردازشگر خواهد بود.
توجه: در بعضی موارد، نقشها میتوانند مشترک یا پیچیده باشند و نیاز به تحلیل دقیق قراردادها، واقعیت عملی و ساختار تصمیمگیری دارند.
ماده ۵ مقررات عمومی حفاظت از دادهها (GDPR)، هشت اصل کلیدی را برای هر نوع پردازش دادهٔ شخصی تعیین کرده است. رعایت این اصول، نهتنها الزامی قانونی است، بلکه پایهٔ اعتماد کاربران به سازمانها را نیز شکل میدهد:
پردازش داده باید بر پایهٔ یکی از مبانی قانونی باشد، مانند رضایت، قرارداد، الزامات قانونی یا منافع مشروع. بدون مبنای مشخص، پردازش غیرقانونی است.
پردازش باید منصفانه و با اطلاع کافی کاربر انجام شود. افراد باید بدانند چه دادههایی از آنها جمع میشود، چرا، چگونه و با چه کسانی به اشتراک گذاشته میشود.
داده باید فقط برای هدف مشخص، مشروع و اعلامشده پردازش شود. استفادهٔ ثانویه بدون تطابق با هدف اولیه، ممنوع است مگر اینکه رضایت جدید گرفته شود.
فقط دادهای جمعآوری شود که برای هدف موردنظر ضروری است — نه بیشتر. جمعآوری دادهٔ اضافی صرفاً «برای احتیاط» قابلقبول نیست.
دادهها باید دقیق، بهروز و قابل اصلاح باشند. دادههای نادرست یا گمراهکننده باید حذف یا اصلاح شوند.
دادهها نباید بیش از زمانی که برای هدف پردازش لازم است، نگهداری شوند. سیاستهای حذف یا ناشناسسازی باید تعریف شوند.
دادهها باید در برابر دسترسی غیرمجاز، افشا، تخریب یا پردازش غیرقانونی محافظت شوند. اقدامات فنی و سازمانی متناسب، مانند رمزنگاری، ضروری است.
سازمان باید بتواند نشان دهد که همهٔ اصول فوق را رعایت کرده است. داشتن مدارک، گزارشها، سیاستها و لاگهای ثبتشده ضروری است.
در مقررات GDPR، «پاسخگویی» فقط بهمعنای انجام درست کارها نیست؛ بلکه بهمعنای توانایی اثبات آن است. یعنی سازمان باید در هر زمان بتواند نشان دهد که اصول حریم خصوصی را رعایت کرده است. این اصل زیربنای فرهنگ «مدرکمحور» در حفاظت داده است.
در دنیای امروز، مرز بین دادهٔ شخصی و غیرشخصی گاهی مبهم است. برخی از انواع دادهها بهصورت مستقیم فرد را معرفی نمیکنند، اما همچنان میتوانند شناساییپذیر باشند. در اینجا به چند نمونهی پرچالش و پرتکرار میپردازیم:
گرچه آدرس IP داینامیک (که با هر اتصال تغییر میکند) مستقیماً به یک فرد خاص اشاره ندارد، اما در بسیاری از موارد میتوان با اتصال آن به لاگهای ISP یا الگوی استفاده، فرد را شناسایی کرد. دیوان دادگستری اتحادیه اروپا نیز IP داینامیک را دادهٔ شخصی دانسته است.
کوکیهایی که رفتار کاربر را دنبال میکنند (Tracking Cookies)، حتی اگر نام یا ایمیل نداشته باشند، شناسهٔ یکتا ایجاد میکنند و میتوانند برای پروفایلسازی استفاده شوند. بنابراین دادهٔ شخصی محسوب میشوند و نیاز به رضایت دارند.
دادههای صوتی و تصویری شرکتکنندگان، شامل چهره، صدا، پسزمینه محیط و حتی نحوهٔ مشارکت در جلسه، همگی دادهٔ شخصی هستند. ذخیرهسازی یا ضبط این جلسات بدون اطلاع و مبنای قانونی، نقض حریم خصوصی است.
تصویر چهره، پلاک خودرو، رفتار حرکتی یا حتی زمان ورود/خروج افراد در محیطهای عمومی یا خصوصی از طریق CCTV، همگی قابلیت شناسایی دارند. پردازش این دادهها نیازمند هدف مشروع، اطلاعرسانی شفاف، و محدودیت در نگهداری است.
ابزارهایی مثل Google Analytics با جمعآوری دادههای مرورگر، دستگاه، مسیر حرکت در سایت و زمان بازدید، پروفایلهایی دقیق از کاربران ایجاد میکنند. حتی اگر اطلاعات ظاهراً ناشناس باشند، در عمل قابلیت بازشناسایی دارند و تحت مقررات GDPR میافتند.
کودکان و افراد آسیبپذیر (Vulnerable) مانند سالمندان، بیماران روانپزشکی، پناهندگان، یا افرادی با سطح پایین سواد دیجیتال، از نظر حقوق داده، گروههایی هستند که نیاز به حفاظت بیشتر دارند. این آسیبپذیری میتواند شناختی، اجتماعی، اقتصادی یا موقعیتی باشد.
این افراد ممکن است نتوانند بهدرستی از حقوق خود دفاع کنند، رضایت معتبر بدهند، یا اثرات پردازش داده را درک کنند. به همین دلیل، مقررات مانند GDPR تأکید ویژهای بر رعایت انصاف و شفافیت در جمعآوری و استفاده از دادههای آنها دارند.
بر اساس GDPR، رضایت برای خدمات اطلاعاتی آنلاین (مانند اپلیکیشن یا بازی) باید توسط والدین یا سرپرست قانونی ارائه شود، مگر آنکه کودک به سن ۱۶ سالگی رسیده باشد (در برخی کشورها ۱۳ یا ۱۴). یعنی جمعآوری داده از کودکان زیر این سن بدون تأیید والدین، قانونی نیست.
با گسترش دستگاههای هوشمند (Internet of Things)، حجم عظیمی از دادهها بدون تعامل مستقیم کاربر جمعآوری میشود. این دادهها، گرچه گاه بهظاهر فنی هستند، اما میتوانند اطلاعات شخصی را آشکار کنند یا منجر به شناسایی شوند.
تلهمتری به دادههایی گفته میشود که دستگاهها (مثل خودرو هوشمند، ساعت، یخچال یا سیستم تهویه) بهصورت خودکار ارسال میکنند. اطلاعاتی مانند مکان، سرعت، الگوی مصرف، دمای بدن یا تنظیمات دستگاه، ممکن است مستقیماً به کاربر متصل شوند یا قابل بازشناسایی باشند.
سیستمعاملهای موبایل (Android، iOS) به هر دستگاه یک شناسهٔ یکتا اختصاص میدهند که برای ردیابی فعالیت کاربر در اپلیکیشنها استفاده میشود. این شناسهها، اگرچه اسمی از کاربر ندارند، اما میتوانند نمایهای کامل از عادات، علایق، و مکان فرد بسازند. بنابراین دادهٔ شخصی محسوب میشوند.
وبسایتها میتوانند با ترکیب اطلاعاتی مانند نوع مرورگر، افزونهها، زبان سیستم، وضوح صفحهنمایش، زمان سیستم و... یک «اثر انگشت دیجیتال» منحصربهفرد ایجاد کنند که بدون نیاز به کوکیها، امکان شناسایی دستگاه خاص را فراهم میکند. این روش یکی از پیچیدهترین شیوههای ردیابی است.
یکی از سوءتفاهمهای رایج در دنیای داده این است که اگر اطلاعاتی بهصورت «عمومی» قابلمشاهده باشند، پس استفاده از آنها هم «آزاد» است. اما طبق اصول حقوق داده، عمومیبودن یک داده بهمعنای حذف محدودیتهای قانونی نیست.
وقتی فردی پستی در اینستاگرام، توییتر یا لینکدین منتشر میکند، ممکن است دسترسی آن برای همه باز باشد. اما این بهمعنای آن نیست که کسبوکارها، محققان یا دولتها میتوانند این دادهها را بهصورت نامحدود ذخیره، تحلیل یا بازنشر کنند. چون هنوز حقوق فردی، حق فراموششدن، محدودیت هدف و انتظارات مشروع پابرجاست.
OSINT یا Open Source Intelligence به گردآوری داده از منابع عمومی (سایتها، فرومها، شبکههای اجتماعی، ویدئوها و...) برای اهداف تحقیقاتی، امنیتی یا تجاری گفته میشود. اگرچه این اطلاعات در دسترس عموم هستند، اما تحلیل و پردازش آنها باید با رعایت اصول حقوق داده، بهویژه تناسب و ضرورت صورت گیرد.
اصل انتظارات مشروع میگوید افراد انتظار دارند دادههایشان تنها در همان چارچوبی که ارائه شده استفاده شود. اگر دادهای عمومی است، اما فرد انتظار نداشته که برای تبلیغات هدفمند، پروفایلسازی یا تحلیل روانشناختی استفاده شود، این پردازش ممکن است غیرقانونی باشد.
یکی از چالشهای اساسی در پروژههای مرتبط با حریم خصوصی، تشخیص این است که آیا یک داده «شخصی» محسوب میشود یا نه. این موضوع ساده بهنظر میرسد، اما در عمل باعث اشتباهات زیادی میشود که میتواند منجر به نقض مقررات، جریمه یا بیاعتمادی کاربران شود.
حذف نام، شماره یا ایمیل بهتنهایی کافی نیست. مثلاً اگر یک فایل شامل جنسیت، سن، موقعیت مکانی و شغل خاص باشد، ممکن است همچنان امکان شناسایی فرد وجود داشته باشد—بهویژه در مجموعههای کوچک یا تخصصی.
بسیاری از دادههای فنی که در پسزمینه جمعآوری میشوند، مانند آدرس IP، شناسهٔ تبلیغاتی موبایل یا کوکیهای پایش رفتار، قابلیت شناسایی دارند و طبق GDPR دادهٔ شخصی محسوب میشوند—even if they don’t look “personal”.
فقط به این دلیل که اطلاعاتی در شبکههای اجتماعی یا منابع عمومی در دسترس است، بهمعنای آزادی کامل در استفاده از آنها نیست. همچنان باید مشروعیت هدف و رضایت یا اطلاعرسانی شفاف وجود داشته باشد.
بسیاری از سازمانها فکر میکنند با حذف نام و جایگزینی آن با یک ID داخلی، داده دیگر شخصی نیست. اما اگر امکان بازشناسایی از طریق فایلهای جانبی یا ساختار داخلی وجود داشته باشد، این داده هنوز «شبهناشناس» است و مشمول مقررات است.
گاهی یک داده در یک زمینه بیخطر بهنظر میرسد، اما در ترکیب با سایر دادهها یا در سناریوی خاصی، هویت فرد را آشکار میکند. مثلاً یک نظرسنجی بینام از کارکنان در یک بخش کوچک، ممکن است با پاسخها قابل شناسایی باشد.
اگر پاسخ به هر مورد "بله" باشد، این داده مشمول حفاظت حقوقی ویژه است و باید مقررات حریم خصوصی را رعایت کنید.
| اصل | توضیح ساده | سوال راهنما |
|---|---|---|
| قانونی بودن (Lawfulness) | آیا برای جمعآوری و استفاده از داده، مبنای قانونی معتبر داریم؟ | چه مجوزی داریم؟ (رضایت؟ قرارداد؟ الزام قانونی؟) |
| شفافیت (Transparency) | آیا کاربر بهوضوح میداند چه دادهای، چگونه و چرا جمعآوری میشود؟ | سیاست حریم خصوصی را بهروزرسانی کردهایم؟ |
| محدودیت هدف (Purpose Limitation) | داده فقط برای اهداف مشخص و مشروع جمعآوری میشود. | بعداً استفاده دیگری نمیکنیم؟ |
| کمینهسازی داده (Data Minimization) | فقط دادههای واقعاً لازم را جمع میکنیم. | میتوانیم کمتر جمع کنیم؟ |
| دقت (Accuracy) | اطلاعات باید صحیح، بهروز و قابلاصلاح باشد. | امکان ویرایش برای کاربر فراهم شده؟ |
| محدودیت نگهداری (Storage Limitation) | دادهها فقط تا زمانی نگهداری میشوند که لازم باشد. | تاریخ حذف یا بازبینی مشخص کردهایم؟ |
| امنیت (Integrity & Confidentiality) | دادهها در برابر دسترسی غیرمجاز، نشت یا تخریب محافظت میشوند. | رمزنگاری، کنترل دسترسی، بکآپ داریم؟ |
| پاسخگویی (Accountability) | سازمان باید بتواند اثبات کند که همه اصول را رعایت کرده است. | آیا مدرک، گزارش، یا لاگ داریم؟ |
در این تمرین، ۱۰ مورد از دادههایی که مرزی یا بحثبرانگیز هستند، آورده شدهاند. وظیفه شما این است که مشخص کنید هر مورد زیر در کدام دسته قرار میگیرد:
| شماره | نمونه داده | وضعیت | توضیح راهنما |
|---|---|---|---|
| ۱ | IP داینامیک کاربر | ✅ دادهٔ شخصی | در ترکیب با لاگهای سرویسدهنده، قابل شناسایی است. |
| ۲ | کوکیهای رفتاری (tracking cookie) | ✅ دادهٔ شخصی | ردیابی رفتار کاربر و ساخت پروفایل ممکن است. |
| ۳ | تصویر ضبطشده در ویدئوکنفرانس با صدا | ⚠️ دادهٔ حساس | ممکن است اطلاعات چهره، صدا، نژاد یا دین را شامل شود. |
| ۴ | شماره پرونده بدون نام | ✅ دادهٔ شخصی | در سیستم داخلی ممکن است بازشناسایی شود. |
| ۵ | موقعیت جغرافیایی دقیق موبایل (GPS) | ✅ دادهٔ شخصی | در زمان و مکان خاص، به فرد اشاره میکند. |
| ۶ | اطلاعات سلامت از اپلیکیشن فیتنس | ⚠️ دادهٔ حساس | ضربان قلب، الگوی خواب، وزن و غیره جزو دادهٔ حساس است. |
| ۷ | اثر انگشت مرورگر (Browser Fingerprint) | ✅ دادهٔ شخصی | قابل ردیابی و منحصر به فرد در بسیاری از موارد. |
| ۸ | اطلاعات در مورد تعلق به اتحادیه کارگری | ⚠️ دادهٔ حساس | صراحتاً در دستهبندیهای ماده ۹ GDPR آمده است. |
| ۹ | پروفایل عمومی لینکدین | ✅ دادهٔ شخصی | هرچند عمومی است، ولی هنوز حریم خصوصی دارد. |
| ۱۰ | کد رهگیری مرسوله پستی | ❌ دادهٔ غیرشخصی (در حالت عادی) | اگر بدون ارتباط با گیرنده باشد، شخصی محسوب نمیشود. |